مجله یکشنبه: گفت این تکه کاغذ را پاره کن، پاره کردم و کاغذ را انداختم آن طرف دور از دست او، گفت حالا یک چیز را از روی میز بردار، برداشتم و گفت اسم این چیزی که برداشته ای روی همان کاغذی که پاره کردی، نوشته شده. از شدت هیجان عرق کرده بودم، با لرز کاغذ را برداشتم و دیدم نوشته «خودکار» و توی دستم یک خودکار بیک داشت می لرزید!
سعید فتحی روشن این طور اول مصاحبه، خبرنگار را غافلگیر کرد. شاید این تردستی کوچک را انجام داد تا اعتماد ما را به خودش زیاد کند، شاید هم این کار را کرد تا همه را غافلگیر کند. معلوم نیست اما او با ادعای غیب کردن چیزهای بزرگی، حتی به بزرگی برج میلاد آمده و سی دی اش از آخرین روزهای هفته پیش روانه بازار شده تا اولین جادوگری باشد که تصویر کارهایش را به صورت رسمی و با مجوز روانه بازار می کند.